26 آبان ماه سالروز حماسه آزادسازي سوسنگرد در سال 59 است كه حضرت آيتالله خامنهاي نماينده وقت امام خميني در شوراي عالي دفاع نقش برجستهاي در اين زمينه داشتند و در شرايطي كه بنيصدر با كارشكنيها و خيانتهايش ساز مخالف ميزد، حضرت آيتالله خامنهاي با همراهي جمعي از فرماندهان بهويژه شهيد چمران، اين حماسه بزرگ را هدايت كردند. اين در حالي بود كه در صورتي كه سوسنگرد آزاد نميشد، شرايط جنگ قطعاً به مراتب سختتر ميشد.
سردار سرلشگر بسيجي فيروزآبادي رئيس ستاد كل نيروهاي مسلح در گفتوگويي جزئيات اين ماجرا را بيان كرد كه در ادامه آمده است:
لطفاً در خصوص نقش حضرت امام خامنهاي به عنوان نماينده حضرت امام خميني(ره) در شوراي عالي دفاع و همچنين نقش مردم و شهيد دکتر مصطفي چمران، توضيح بدهيد.
«شما براي حفظ اسلام داريد جنگ ميكنيد و افراد دشمن براي نابودي اسلام، خداوند با شماست و شما پيروز هستيد و اين حكومت صدام رفتني است.» امام خميني «قدس الله نفسه الزكيه»
رهبر عزيز و محبوب ما در ابتداي امسال فرمودند كه ما به اين همت مضاعف نياز داريم و كشور به اين تلاش مضاعف نياز دارد.
من امروز ميخواهم پرده از يك راز بزرگ از پيروزيهاي دفاع مقدس در برابر نيروهاي تا دندان مسلح عراق به پشتيباني امريكا و استكبار جهاني بردارم. همت مضاعف حضرت آيتاللهالعظمي خامنهاي به عنوان نماينده حضرت امام در شوراي عالي دفاع در انجام عمليات آفندي آزادسازي سوسنگرد و خنثي كردن نقش كارشكنانه بني صدر و حاكم كردن فرمان امام خميني(ره) كه به حفظ اهواز و جلوگيري از سقوط حتمي آن انجاميد و راه را براي طراحي و اجراي عمليات پيروز فتح المبين، طريق القدس و آزادي سرزمينهاي اشغال شده و بيتالمقدس هموار ساخت.
در اين همت مضاعف رهبري عزيز، تلاش مضاعف شهيد چمران در آن عمليات بزرگ و سرنوشت ساز به رزمندگان اسلام نيز اشاره ميكنم. ابتدا چند نكته براي ورود به اين بحث عرض ميكنم.
حماسههاي دشت آزادگان و بويژه حماسه سوسنگرد پيامها، درسها و عبرتهاي بزرگي دارد. اين حماسهها در 45 روز آغاز دفاع مقدس اتفاق افتاد، چرا پنهان ماند با وجودي كه اوج شوق و شور جهادي و فداكاري و ايثارگري و شهادت طلبي ومقاومت و مردانگي در اين 45 روز اول جنگ توانست دشمن بعثي را و همچنين 12 لشكر او را در سراسر جبههها به بنبست بكشاند ولي اين مقطع از دفاع مقدس مورد غفلت واقع شد.وقت بيان آن الآن نيست من فقط يك اشاره ميكنم.
نكته اول اين بود كه حادثه خونين شهر پيش آمد و بزرگي حادثه خونين شهر و قرار گرفتن اخبار او درصدر اخبار همه را غافل كرد.
دوم اينكه در ارتش و سپاه تمام مسئولين رده اول عوض شدند و مسئولان جديدي جنگ را برعهده گرفتند و پيروزيهاي فتح المبين، شكستن حصر آبادان، بيتالمقدس و طريق القدس كه پيش آمد، كل مباحث تجزيه و تحليلها روي اين پيروزيها قرار گرفت.
بنابراين، آن حماسههاي عظيم پنهان ماند و امروز بعد از 32 سال از انقلاب، ما در بازبيني اسناد و مدارك دفاع مقدس و ارائهاش به مردم، به آن ميپردازيم. بهطور كلي، شايسته به حماسههاي دشت آزادگان پرداخته نشده است، امسال در سي امين سالگرد آن حماسههاي عظيم اين كمترين بازمانده آن روزهاي عشق، خون، جهاد و رنج، ميخواهم برگهايي از صفحات پر تلألو آن روزهاي بزرگ در تاريخ انقلاب اسلامي را براي شما بازگو كنم. اميد است پژوهشگران و راويان دفاع مقدس ابعاد و اعماق پرفيض آن را باز كنند.
اميدوارم بتوانم بارقههايي از نورانيت خورشيد انقلاب امام، حضرت آيتالله العظمي خامنهاي كه آن روزها امام جمعه تهران و نماينده حضرت امام در شوراي عالي دفاع بودند را بيان کنم.
با رسيدن خبر تهاجم دشمن به جبههها، آقا به جبههها شتافتند و ضمن بررسي اوضاع،باعشق شوق جهاد، با لباس رزم و سلاح در دست به همراه رزمندگان در رزم و شناسايي شبانه از روز سوم و چهارم جنگ شركت كردند. ساماندهي ستاد جنگهاي نامنظم در همين روزها اتفاق افتاد. روز جمعه آن زمان، آقا به تهران برگشتند و در نماز جمعه تهران،فراخوان عمومي دادند و عاشقان اسلام، قرآن و امام و ميهن را از سراسر كشور به حضور در جبههها و دفاع در برابر دشمناني كه در پي ريشهكن كردن انقلاب نوپاي ملت ايران بودند دعوت كردند و خود دوباره به جبهه و ميان رزمندگان و خطوط مقاومت شتافتند و داوطلبان عاشق را سازماندهي كردند. آن روزها كسي نبود در منطقه جنوب، اهواز و جبههها سرپرستي نداشت. حضور آقا در آن منطقه همه را دور ايشان جمع كرد و ايشان سازماندهي كردند و با نظارت و هدايت ميداني، هستههاي اوليه مقاومت سپاه و بسيج را در جبههها تشكيل دادند و رزمندگان و نيز داوطلبان ارتشي را با تعيين فرمانده انسجام بخشيدند.
مثلاً رزمندگاني كه در شهر سوسنگرد در برابر دشمن مقاومت ميكردند، آقا يك افسر ارتشي را فرمانده آنها قرار دادند، فرمانده نيروهاي سپاه، جنگهاي نامنظم و مردم بوستان و سوسنگرد كه آنجا مقاومت ميكردند. آقا شوراي عالي دفاع را در متن مسائل جنگ قرار دادند، اين عضو شوراي عالي دفاع كه در متن جبههها و در بين رزمندگان حضور فعال داشت، بهترين نما را از جنگ براي شوراي عالي دفاع ميآوردند و چشم و دست امام در جهاد مقدس ملت قهرمان شدند و با رساندن اطلاعات به امام خميني(ره) و وليامر زمان زمينه اجراي فرامين و تدابير امام در جبههها را با همت مضاعف و كار مضاعف فراهم كردند.
رهبر عزيز در آن روزهاي خون و شهادت با لباس ساده سربازي و كلاه بسيجي در بين رزمندگان حركت ميكردند، ايشان كه ما را امروز به همت مضاعف و تلاش بيشتر ميخواند خود براي امام(ره) اينگونه بود؛ همت مضاعف در سيره تبعيت از امام، توسط حضرت آيتاللهخامنهاي عزيز و تلاش مضاعف در امور جبههها.
ملت بزرگ ايران به لطف خدا در دو واقعه شگرف و تاريخي به نام انقلاب اسلامي و دفاع مقدس سهيم هستند و تاكنون هيچ واقعهاي به اندازه دفاع مقدس در اين هشت سال نتوانسته است جامعه ايران را تحت تأثير اسلام و قرآن، ولايت و وطن دوستي، همت و شجاعت و مردانگي و ارزشهاي بسيجي قرار دهد. جنگ و دفاع مقدس سرمايه عظيم تاريخي و ارزشي است كه همواره ميتواند براي ملت ايران و نظام و انقلاب اسلامي توليد قدرت كند و با تكيه برآن از آوردگاههاي حساس و پرخطر مصاف با دشمنان مانند فتنه سال گذشته و امروز در عرصه نبرد سرنوشت ساز جنگ نرم، سربلند و سرافراز بيرون آيد. نسلهاي امروز جامعه اسلامي و انقلابي ما علاقهمند هستند روايت اين قطعه عظيم و زرين تاريخي را از منابع اصلي آن كه يادگاران دفاع مقدس هستند دريافت كنند كه بيترديد طلايهدار اين مهم مقام معظم رهبري حضرت آيتالله خامنهاي عزيز و فرماندهي و رزمندگان و شاهدان صادق عيني آن دوران به شمار ميروند.
لطفاً در مورد نقش حضرتآيتالله خامنهاي و حضور و نقش راهبردي تعيين كننده ايشان در مسند نمايندگي حضرت امام و سپس رئيس شوراي عالي دفاع در دفاع مقدس و در هنگام رياست جمهوري، مطالبي را اشاره بکنيد.
به بعضي از نمادها در اين ارتباط اشاره ميکنم.
1- حضور بسيجي در روزهاي حساس جنگ به عنوان چشم و دست حضرت امام و معنويت و پشتگرمي رزمندگان.
2- فراخوان و سازماندهي هستههاي اوليه نيروهاي مردمي و بسيجيان حاضر در جبههها.
3- هدايت جنگهاي نامنظم و چريكي در اوايل جنگ تحميلي.
4- سرپرستي و هماهنگ كردن نيروهاي ارتش، سپاه و مردمي در عمليات مقاومت و مقابله با دشمن.
5- نقش آفريني در عملياتهاي بزرگ با نظارت عالي و انسجام بخشي به فرماندهان ارتش و سپاه.
6- حضور فعال در طراحي و فرماندهي عملياتها و تمشيت امور نيروهاي مسلح.
7- تلاش پيوسته دائمي در رفع مشكلات رزمي و پشتيباني جبههها در سراسر كشور در ارتباط با ائمه محترم جمعه، استانداران و مسئولين.
8- مقابله با سياستهاي خائنانه بنيصدر در اداره جنگ و رويارويي با انديشه ليبرالي امريكايي حاكم بر نحوه مصاف با دشمن كه گاه بوي خيانت و جرم از آن استشمام ميشد.
9- بازديد و سركشي از جبهههاي جنوب و غرب كشور و ارتباط مستقيم و تنگاتنگ با رزمندگان خطوط مقدم و مردم مقاوم و شجاع و برجاي ايستاده براي حفظ شهر و آباديهاي خود.
10- تبيين ابعاد سياسي جنگ تحميلي و انتقال پيام حماسه دفاع مقدس ملت ايران از راه سخنراني در مجامع بينالمللي و مصاحبه با رسانههاي جهاني و خنثي كردن عمليات رواني دشمن.
11- تقويت نقش مردم در جنگ و دفاع مقدس از طريق ايراد خطبه و حضور در تجمع رزمندگان و حضور مؤثر در جبههها و تبليغ جهاد و معنويت و ابلاغ سلام امام به رزمندگان به عنوان بهترين هديه جان بخش.
12- حمايت و پشتيباني از گروههاي معارضين مسلمان عراقي براي سازماندهي و تحرك و تشديد عمليات عليه رژيم بعثي صدام و ظرفيتسازي براي آينده جامعه اسلامي عراق.
در ارتباط با عمليات آزادسازي سوسنگرد و ايستادگي رزمندگان اسلام توضيحاتي بفرماييد.
امروز شاهد بحث ما، عمليات آفندي فتح سوسنگرد و آزادسازي شهر سوسنگرد است. عمليات آزادسازي سوسنگرد نكته شكوهمند و غرور آفرين و در عين حال مظلومانه دفاع مقدس و مقاومت مردمي و ايستادگي بينظير رزمندگان اسلام در ماههاي آغازين جنگ تحميلي است. مطالعه وبررسي روند عمليات آزادسازي سوسنگرد در 26 آبان ماه 1359 بيانگر نقش مهم و محوري رهبر معظم انقلاب بود. به گونهاي كه حضور معظم له در آن ايام در منطقه از الطاف خاصه الهي به ملت ايران محسوب ميشد.
عراق 12 لشكرش را اختصاص داد براي حمله به ايران، و مدتي قبل آنها را پشت مرزها آماده و مستقر كرد و چند روز قبل از 31 شهريور درگيريهايي را با پاسگاههاي مرزي براي بازكردن راه انجام داد. در 31 شهريور سال 1359 نيروهاي زميني عراق كه عمده قوايش، يعني 8 لشكرش در جنوب مستقر شده بود در 3 محور، در شمال به سمت دزفول، در مركز به سوي سوسنگرد و اهواز و در جنوب به سمت آبادان و خرمشهر نفوذ كردند. مردم قهرمان منطقه هم با سلاحهايي كه درخانه داشتند با كمك سپاه به دفاع برخاستند و جانانه جنگيدند.
يك مقطع مهم تاريخ دفاع مقدس، 7 روز اول جنگ است كه مردان و زنان و كودكان در شهرهاي مرزي در كنار پاسگاههاي ژاندارمري و عناصر ارتشي كه در مرز مشغول بودند در برابر صدام مقاومت كردند. مردان و جوانان با هر وسيلهاي كه در دست داشتند به سوي دشمن رفتند و زنان و كودكان در شهرها ماندند و وسيله دفاع را فراهم كردند و با اميد ايستادند.
اما براي همين محور كه مورد بحث ما است در مقابل پاسگاههاي ايران، سه لشكر زرهي عراق آماده شده بود كه از محور بستان، سوسنگرد و حميديه به اهواز حمله كند. حبيب شريفي فرماندهي سپاه سوسنگرد كه در بستان بود پل رودخانه كرخه را منفجر كرد و عراقيها را پشت رودخانه معطل گذاشت.
اما عراق ضمن اينكه از محور شمالي بستان حمله كرده بود از محور کوشک و طلائيه هم 2 لشكر زرهي 4 و 5 را هم فرستاده بود داخل و آنها حركت كردند و آمدند به سمت جلو،عراقيها نتوانستند آن طور كه بعضي افراد نا آگاه و بياطلاع ميگويند به سرعت به پشت مرزهاي خرمشهر و اهواز و دزفول برسند. بلکه براي اينكه همان لشكرهاي زرهي عراق به پشت دروازههاي اهواز برسند چه لشكر9 از شمال و چه لشكر 4 و 5 از منطقه کوشک و طلائيه در چندين نوبت در برابر مقاومت مردمي و نيروهاي سپاه و جنگهاي نامنظم متوقف شدند و همين طور در روز هفتم كه پشت دروازههاي اهواز رسيدند شهيد غيوراصلي آنچنان شجاعانه و مردانه و خيبر شكنانه به لشكر 9 زرهي عراق و تيپ آن حمله كرد كه آنها را 60 كيلومتر عقب راند و شهر حميديه و سوسنگرد و بستان را آزاد كرد.
روز 17 آبان، يعني 48 روز پس از شروع جنگ، صدام و ارتش بعث عراق وضع خودشان را در جبههها بررسي كردند. و شكست و توقف خودشان را پذيرفتند و استراتژي خود را عوض كردند و ديدند كه در ساير محورها امکان پيشروي ندارند. بنابراين،آمدند متمركز شدند روي محور سوسنگرد- اهواز و ضمن اينکه لشکرهاي منطقه را در پدافند گرفتند 3 تيپ زرهي و مكانيزه را براي گرفتن اين مسير در پشتيباني وعبور از خط آنان مأمور كردند. نيروهاي ما هم بيكار نماندند و روز 17 آبان،دفاع اهواز را تقويت كردند و نيروهاي سپاهي و مردمي و داوطلب در سه جبهه در جنوب بستان و در دوب هردان و در غرب سوسنگرد در برابر پيشرويهاي دشمن مقاومت كردند. از روز 20 آبان عراقيها فشار را اضافه كردند علاوه بر لشكرهاي زرهي، مكانيزه، نيروهاي پياده و توپخانهها را به كار گرفتند، سوسنگرد را بستند به آتش توپخانه، بعد بالگردهايشان وارد شدند و با موشك ميزدند. همچنين، هواپيماهاي عراق آمدند و سوسنگرد را بمباران كردند.
23 آبان،آقا در تهران در شوراي عالي دفاع كه بني صدر رئيس آن بود نگراني خود را از جان حدود 500 جوان كه در سوسنگرد در برابر عراق دفاع ميكردند ابراز فرمودند و اين جلسه را وادار کردند به يك مصوبه كه بنيصدر را موظف كرد براي آزادسازي سوسنگرد اقدام كند. اولين خيانت بني صدر درهمين جلسه ظاهر شد، با زرنگي و ترفند، فرافكني كرد و گفت: من دارم مسئله سوسنگرد را حل ميكنم.جلسه شوراي عالي دفاع تعطيل شد، آقا از جلسه بيرون آمدند و راهي جبهه شدند. روز يكشنبه رسيدند به جبهه و با استاندار، شهيد چمران، فرماندهان ارتش و سپاه جلسه تشكيل دادند و طرح عملياتي آزادسازي سوسنگرد را تهيه كردند. عراق هم داشت ميكوبيد و خود را به سوسنگرد نزديك ميكرد و حلقه محاصره اين شهر را تنگ ميكرد. رزمندگان ما هم مردانه مقاومت ميكردند طوري كه روحيه اين همه تيپ و لشكر زرهي و مكانيزه عراق را تضعيف و حركت آنها را كند كرده بودند.
روز 25 آبان آقا با بني صدر كه در دزفول بود تماس گرفتند و گفتند: آقاي بني صدر طرح آزادسازي سوسنگرد اين است: بايد تيپ 2 لشكر زرهي اهواز بيايد در اين عمليات شركت بكند. شما دستور بده که اين لشکر بيايد، بني صدر با سنگيني گفت که شما برويد در لشکر، نيروها را تشويق كنيد، نوازش كنيد، من هم دستور ميدهم. آقا رفتند به محل لشکر و با فرماندهان لشكر صحبت كردند آنها را آماده كردند. امير شهيد فلاحي هم آنجا بركارهاي ارتش سرپرستي و نظارت ميكردند و همچنين در آن زمان رئيس ستاد ارتش هم بودند و خاطر جمع كه عمليات صبح فردا انجام ميشود.
تا ساعت 11، 12 شب با فرماندهان راجع به جزئيات صحبت کردند. رفتند استراحت بکنند شهيد چمران آمد پشت در و در زد، آقا بلند شويد، چه شده؟ فرمانده لشكر 92 زرهي ميگويد به من ابلاغ شده، فردا تيپ2 در عمليات شركت نكند مگر بنا به دستور، يعني اين كه، تيپ2 فقط با دستور بنيصدر حركت ميکند و عمليات که بايستي در ساعت س اول بامداد بود انجام نشود.
آقا خيلي ناراحت شدند و تلفني دغدغه شان را توسط آقاي اشراقي به حضرت امام اطلاع دادند، آقاي اشراقي به آقا دستور امام را ابلاغ فرمودند كه، « فردا سوسنگرد بايد آزاد شود». آقا با تكيه براين نظر ولايي امام و با نگاه عقلاني خودشان كه نميشود صبر كرد تا فردا بني صدر دستور بدهد كه جلو بيايد، ممكن است تا 11 صبح طول بكشد و جوانان ما در سوسنگرد قتل عام بشوند. همان شب دست به نامه بردند و دو نامه نوشتند كه در اختيار ستاد كل هست، يكي خطاب به فرمانده لشكر 92 و ديگري به شهيد فلاحي، به لشكر 92 فرمودند: شما آماده باشيد محكم كه فردا رأس ساعت س در عمليات شركت كنيد اگر شركت نكنيد جوانان ما در سوسنگرد شهيد خواهند شد و مسئوليت شكست اهواز و دسترسي دشمن به اهواز برعهده آن كسي خواهد بود كه اين كار شكنيها را ميكند، ميدهد به شهيد چمران؛ شهيد چمران هم زير نامه مينويسند من هم اعلام جرم ميكنم،نامه را ميفرستند براي فرمانده لشكر 92 و شهيد فلاحي، تيپ2 آماده ميشود كه صبح وارد عمليات بشود.
الحمدلله صبح 26 آبان با اين همت و تلاش مضاعف رهبرعزيز ما، تيپ 2 لشكر92 زرهي، تيپ3 لشكر 92 زرهي از شمال، دو گروهان سپاه و جنگهاي نامنظم و يک يگان پياده از لشكر 77 روي جاده سوسنگرد از ابوحميظه به سوسنگرد حمله ميكنند.
لشكرهاي زرهي عراق كه محاصره سوسنگرد را تنگ کرده بودند، وقتي با اين هجمه نيروهاي مصمم و عاشق و بسيجي مواجه ميشوند و تعدادي از تانكهايشان را بسيجيهاي خط شكن ميزنند و دودش بلند ميشود و هوانيروز تعداد ديگري از تانكهاي آنها را ميزند. با تاكتيكهاي ويژهاي كه شهيد چمران به كار ميبرد و خودش مثل ماهي روي زمين ميپريد كه تير بارها و تانكها او را از بين نبرند و بتواند به عنوان فرمانده عمليات ادامه بدهد. تانكهاي عراقي شروع كردند از شرق و جنوب سوسنگرد فرار كردند و ساعت 11 يگانهاي مقدم رزمندگان اسلام وارد سوسنگرد شدند. جواناني كه در سوسنگرد مقاومت ميكردند و صد نفر شهيد داده بودند، آنگاه خوشحال شدند و اشك شوق ريختند، همديگر را در آغوش گرفتند و ارتش زرهي شمال هم از سبحانيه اخراج شد توسط تيپ 3 لشكر 92 و گروهان سپاه تا دهلاويه، لشكر9 زرهي عراق را به عقب راند و سوسنگرد آزاد شد و اهواز از تهديد عراق خارج شد و پايه اميد براي پيروزيهاي بعدي در عمليات شكست حصرآبادن، فتح المبين، طريق القدس وبيت المقدس ريخته شد. اين است نقش رهبري عزيزما.
اول اينكه، فكر ليبرالي و امريكايي از سوي بنيصدر، يك رويكرد مقابله با امام و ولايت فقيه را دنبال ميكرد در كشور و در جبههها و رهبر عزيز ما رويكرد تثبيت ولايت امام و پيشبرد اهداف امام را دنبال ميكرد، بني صدر استراتژي ليبرال در برابر استراتژي انقلاب گذاشته بود. او ميگفت ما بايد خوزستان را از دست رفته بدانيم و در کوههاي زاگرس و لرستان برابر تدبير شاهان اشکاني و ساساني، زمان بدهيم تا بعد بتوانيم زمين بگيريم. اما مقام معظم رهبري با تدبير امام، حضور و جانفشاني و مقاومت وايستادگي در شهرها و در خطوط جبهه را در متن سرزمين خوزستان، استراتژي امام ميدانستند اين دو استراتژيك در برابر هم بود كه مظلومانه استراتژي امام پيروز شد.
در خصوص نتايج عمليات سوسنگرد و حساسيت استراتژيکي آن منطقه بگوئيد.
بركات عمليات سوسنگرد در چند محور خلاصه شده است.
1- نشان دادن مقاومت مردمي و رزمندگان براي دفاع از سرزمين ايران وعقب راندن اشغالگران بعثي.
2- افشاي خيانت بني صدر و دستور وي در عدم اعزام بموقع يگانها از سوي ارتش براي آزادسازي سوسنگرد.
3- هوشمندي و درايت مقام معظم رهبري و نقش راهبردي معظم له در عرصه دفاع مقدس بويژه در حوزه مديريت، طراحي و اجراي عمليات آزادسازي سوسنگرد و همت مضاعف ايشان در اجراي امر امام(ره).
4- ضرورت توجه همه جانبه و در خور به حوادث و رخدادها و مقاصد سرنوشت ساز و تاريخي دفاع مقدس بخصوص آزادسازي خرمشهر مورد تأكيد است.
5- حقانيت رهبري و ضرورت برجستهسازي نقش آفرينيهاي معظمله در هشت سال دفاع مقدس براي نسل جوان و مسئوليت دستگاهها، مراكز و نهادهاي متولي امر تدوين تاريخ دفاع مقدس لازم است آثار و بركات تعيين كننده پيروزي رزمندگان در عمليات سوسنگرد در ادامه جنگ بيان شود.
اول خارج شدن شهر اهواز از خطر سقوط، دوم تقويت روحيه مقاومت در جبهه حق، سوم فراهم شدن بسترهاي اوليه وحدت، هماهنگي و هم افزايي بين ارتش و سپاه و نيروهاي مردمي، چهارم اجراي عمليات مشترك ارتش و سپاه پس از عزل بنيصدر- تبديل مقاومت و ايستادگي ملت ايران كه الگوي مبارزه هستههاي مقاومت ملتهاي محروم و آزاد در سراسر جهان و استكبار ستيزي و استقلال طلبي، مقاومت و روحيه ايستادگي و استكبار ستيزي ملت ايران، سپر بازدارندگي كشور، دستاوردهاي امروز انقلاب و كشور متأثر از مقاومت و پايداري در برابر دشمنان در هشت سال دفاع مقدس است كه دو دهه پس از جنگ و امروز ايران عزيز را به قدرت منطقهاي مبدل ساخته است.
آزادسازي سوسنگرد تجلي پيروزي ايمان و اراده و تكليفگرايي بر سلاحهاي پيشرفته دشمن است. حماسه سوسنگرد طليعه عملياتهاي حماسه آفرين بعدي مبتني بر پيروزي خون بر شمشير شد.
... كم من فئه قليله غلبت فئه کثيرا باذن الله.... (بقره 249)
نظرات شما عزیزان:
برچسب ها : نقش حضرت آيتالله خامنهاي, حماسه آزادسازي سوسنگرد, سرلشگر بسيجي فيروزآبادي, كارشكنيهاي بنيصدر, ,